چنگی به دل نمیزنند
نوشته های ریش من
یاکه صدای چنگ هم
به گوش ما نمیرسد...
+ریش:مجروح، زخمی
باید میشد از تمام احساس ها نوشت
باید میشد اما
احساس هایی هستند
که به سنگینی یک خواب عمیق دم صبح
نفس گیرند
آدم خواب دیده ای؟
آدم خواب دیده ای دم صبح؟
که چه آرام
نفس میکشد؟
آدم خواب دیده ای؟
آدم خواب دیده ای دم صبح؟
روح در کالبدش نیست...
آدم خواب دیده ای؟
آدم خوا...مرا دیده ای؟
+آدم خواب که اگر روح داشت، مینوشت...
سکوت...
عجب واژه ی ست سکوت
عجب واژه ی مبهمی ست سکوت
آنجا که نمیدانی
سکوت را به چه تعبیر میتوان کرد
عجب واژه ای ست سکوت
عجب واژه ی آشنایی ست سکوت
آنجا که نمیدانی
واژه ها از برای چه سکته کرده اند!
عجب واژه ای ست سکوت
عجب واژه ی بی رحمی ست سکوت
سکوت...
+و "سکوت "هارا "بم" میزد تار...