گوی شیشه ای میچرخد
و آدمک های درونش انگار میرقصند
و آن چیز های براق کوچک انگار
طوفانی به پا کرده اند!
گوی مملوء از آب میچرخد
for elise بتهوون طنین انداز میشود
لحظه ها میچرخند
رویا میشوند
خاطره میشوند
خاطره هایی دور
به قدمت کودکی ام
به شیرینی رویاهای شبانه ام
گاهی یک موسیقی
هر چند بی کلام
حرف ها دارد برای گفتن