بهار آمد پریشان باغ من افسرده بود اما
به جو باز آمد آب رفته، ماهی مرده بود اما




+برف شدم
باریدم
مه شد
حرف های گرم
اما
مِه
که برف را
آب نکرد...
زمستان
به خود لرزید
اشک شد و بارید
اما
برف
آب را
یخ کرد...