وقتی نمینویسی

وقتی دست و دلت به نوشتن نمیرود

نوشته ها میشوند بغض

که می آیند در گلویت لانه میکنند 

و این بغض

به سنگینی تمام ابر های زمستانی

به سنگینی تمام حروف

اشک دارد

درد دارد

و این بغض 

نه حرف میشود برای زدن

نه اشک برای باریدن

تنها باری میشود بر دوش گلویت

و تو مدام سرفه میکنی...