در مسیرِ شدن

أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

اگر و تنها اگر

تنها اگر آفتاب از غرب طلوع می‌کرد
اگر زندگی در سیاره ای دیگر ممکن بود و
باران در بیابان میبارید، 
من بار دیگر در مردمک چشم هایت سبز میشدم...
اگر "هیچ"، کسی را شامل می‌شد
آن کس من بودم
و اگر برای "همیشه" مرگی بود
تا آن مرگ، من، همیشه میبودم
و اگر زمین گرد بود
من آن دیدار هر باره بودم
که هر روز از سمت نصف النهاری نو
به تو میرسیدم
و اگر "پایان" را آغازی بود
من این سطر هارا ادامه میدادم...

۱۳ شهریور ۹۸ ، ۰۳:۰۱ ۳ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
ف.ع

که چونی ای به سرِ راه، انتظار کشیده

مرا ببر به شهری که تابستان ها باران می‌بارد...




+ دلم تنگ شده برای اینجا، خوبید؟ :)
۱۰ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۴۲ ۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
ف.ع