سکوت پیامبری ست که ازمیان حرف های مگو برانگیخته شد تا کلمات میان دو نگاه عاقل شوند
+حرف ها گفتند معجزه ای بیاور... عشق نازل شد و از چشم های پیامبرشان فرو ریخت... و آنها حتی ایمان نیاورند شق القب را....
++گفته بودم که تورا دوست ندارم، دیگر...درد آنجا که عمیق است به حاشا برسد...
+++این همه پریشانی، بر سرِ پریشانی...