یک حرف هایی هست باید زد
یک حرف هایی هست باید خورد
در این زد و خوردی که حرفش شد
یک وقت هایی هست باید مُرد...
یک حرف هایی هست
ممنوعه
یک حرف هایی هست
بودارند
حتی شده سر های سبزی را
با حرف های سرخ
بردارند
یک حرف هایی هست
خیلی رک
یک حرف هایی
از ته سینه
یک حرف هایی کاملا واضح
مانند شی‌ای توی آیینه
یک حرف هایی هست
خیلی تلخ
یک حرف هایی هم
عسل،حلوا
یک حرف هایی
نطفه ی عشق و
یک حرف هایی
شعله‌ی بلوا
من
حرف دارم با تو جان دل
هم تلخ و رک
هم سرخ و
هم بودار
این حرف را یکبار خواهم زد
بی حاشیه
بی پرده
بی تکرار
من حرف هایم مثل تو آقا
هرگز نبوده مبهم و نافذ
من ساده ام
و ساده میگویم
رفتم که رفتم
بی خداحافظ...



+متن یک دکلمه
++شاعر؟!
+++the pain in my chest, it could kill me...