در مسیرِ شدن

أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ

سکوت

دلتنگی های آدمی را ، باد ترانه ای می خواند
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد
و هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند...
سکوت
سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده...
در این سکوت
حقیقت ما نهفته است
حقیقت
تو
و
من...


-مارگوت بیگل، ترجمه احمد شاملو
۱۶ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ف.ع

: |

گاهی اوقات آدم به مرحله ای میرسد که میگوید:
خدایا توروخدا !!
۱۶ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۵ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ف.ع

حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا، دو برابر شدن غصه تنهایی نیست ؟!

تنهایی
چیزهای زیادی
به انسان می آموزد 
 اما
تو
نرو
بگذار
من
نادان
بمانم ... 




- ناظم حکمت
۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۵۴ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ف.ع

ای نمیدانم هرچه هستی!

هر چه هستی ، باش
 با توام ای لنگر تسکین 
ای تکانهای دل 
ای آرامش ساحل 
با توام ای نور 
ای منشور 
ای تمام طیفهای آفتابی 
ای کبود ِ ارغوانی 
ای بنفشابی 
توام ای شور ، ای دلشوره ی شیرین...
باتوام ای شادی غمگین 
با توام ای غم 
غم مبهم 
ای نمی دانم...
هر چه هستی باش 
اما کاش...
نه
جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش 
اما
باش...



-قیصر امین پور
۱۵ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۳ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ف.ع

خواستم با غم عشقش بنویسم شعری،گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست ...

همچنان یک هفته تا آزادی، امتحان باقیست! 

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۶ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ف.ع

میشد از ورد های کولی ها، با دعا و قسم طلسمت کرد

چمدان دست تو و ترس به چشمان من است
این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است



-علیرضا آذر
۱۴ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۷ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ف.ع

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد...

دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد



-حافظ
۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۱ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ف.ع

سردرد هایی ازنوع دردسر!

بعضیام هستن سرشون

درد میکنه واسه دردسر!

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ف.ع

«او» که اخمت را گرفت و خنده تقدیم تو کرد، آه را می گیرد از من جاش هق هق می دهد

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را

                             او که هرگز نتوان یافت همانندش را...

- کاظم بهمنی

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۸ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ف.ع

متتفرم از دروغ های ریزی که به پرسش های درشت داده میشوند

دروغ در پاسخ
خوبی؟
چه خبر؟
چرا؟
چطور؟
کی؟
کجا؟
از بدترین کارهای ممکن است
مخصوصا اگر
پرسشگر
دانای کل باشد!
و فقط بخواهد
از زبان شما بشنود
دانسته هایش را...

مثلا گفتن

"خوبم"وقتی خوب نیستید

"سلامتی"وقتی روحا یا جسما سالم نیستید

"همینجوری"وقتی دلیلی وجود دارد

"هیچ چی"وقتی خیلی چی هست!

"هیچکی"وقتی پای کی ای در میان است!

"همین دور و بر"وقتی شعاع از یک متر ییشتر است!

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ف.ع

بعلـــه اینطوریاستـــــ!

با دلبر دیوانه بگویید:بیاید
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید :)
۱۲ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۴ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ف.ع

وقت مفید!

خوابم می آید

به اندازه تمام آن نیم قرنی از عمر

که یک انسان در خواب است!

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ف.ع

غرق رویای خودش پشت همین پنجره ها، شاعری محو تماشای کسی هست که نیست

نفسم 

بند

نفس های

کسی

هست

که

نیست...

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۱ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ف.ع

پنبه هارا از گوشم بیرون مکش...

تو رفته ای و این ساعت ها
ثانیه به ثانیه
نبودنت را زنگ میزنند...
۰۹ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۳ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
ف.ع

یک آدم تا چه حد میتواند بچه باشد!؟

بچه بودن یک عقل
از بچه بودن یک جسم
عذاب آورتر است...
۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۲ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ف.ع

بعدا علیه تان استفاده خواهد شد

اگر یک نفر به شما گفت که چیزی را میداند
بر دروغهایتان دیگر پافشاری نکنید
طفره نروید
بهتر است اصل مطلب را با صداقت کامل بیان کنید...
۰۸ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۰ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ف.ع

خودکشی

ما داریم به سمت یک خودکشی تدریجی میرویم
شب ها و صبح ها وقتمان را با اینترنت میگذرانیم در حالی که نحوه صحیح استفاده از آن را نمیدانیم؛و تنها با طرز نشستن مان جسم هایمان را خمود میکنیم و چشماهایمان راکم سو
ما داریم به سمت یک خودکشی تدریجی میرویم
شب ها و صبح ها با ماشین هایمان آلودگی را به زمین تزریق میکنیم و لایه ازون ضعیف و ضعیف تر میشود تا جایی که دیگر لایه ی حیاتی نخواهد بود
ما داریم به سمت یک خودکشی تدریجی میرویم
شب ها و صبح ها دم از اخلاق میزنیم در حالی که برای دیگران چیزی جز آزار و اذیت نیستیم
ما داریم به سمت یک خود کشی تدریجی میرویم
شب ها و صبح ها بیشتر و بیشتر انسانیت را کنار میگذاریم
ما داریم به سمت یک خودکشی تدریجی میرویم
شب ها و صبح ها کم حرف تر و کم حرف تر میشویم، افسرده ،انزوا طلب
ما داریم به سمت یک خودشکی تدریجی میرویم
شب ها و صبح ها رویای های شیرین را فراموش میکنیم و رویا پردازان رامتهم و کابوس هاو عادت هارا جایگزین ، روزمرگی روزی گریبان زندگی روزمره یمان را خواهد گرفت...
ما داریم به سمت یک خودکشی تدریجی میرویم
شب ها و صبح ها فقط و فقط مصرف کننده ایم و هیچ سودی برای طبیعت نداریم ،نفت، اکسیژن ،غذا ،میوه و... ما اینهارا فقط مصرف میکنیم و دست میبریم در زنجیره ی به هم پیوسته ی طبیعت و یکی یکى حلقه هارا جدا و نابود میکنیم و فقط و فقط به فکر خودمان هستیم
ما داریم به سمت یک خودکشی دسته جمعی میرویم
ما انسان های بی مصرف مصرف کننده




+خودکشی میتواند کشتن روح باشد یا شایدهم جسم...چه بسا آنانی که مردگان متحرکند

۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۶ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ف.ع

جانان :)

یکی درد و یکی درمان پسندد
 یک وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
 پسندم آنچه را جانان پسندد...



-بابا طاهر همدانی
۰۷ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۴۱ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ف.ع

ریلکس بودن هم حدی دارد!

یه آدم تا حدی میتونه ریلکس باشه که مثلا فردا امتحان ریاضی داشته باشه و فقط سه فصل اولو خونده باشه :)
۰۶ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۳ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ف.ع

:(

گاهی اوقات غبطه میخورم...
۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ف.ع