+خوبی؟
-نمیدونم!





×دیالوگ
+من( - )
++مثلا پیشانی‌ات را به شیشه سرد ماشین تکیه بدهی، نسیمی از لابه لای درز های کوچک صورتت را نوازش کند، همایون بخواند:رفت آن سوار و با خود، یک تار مو نبرده...
جاده از خلال چشم‌هایت عبور کند،ماه بر بیابان بتابد وهیچ صدای دیگری...
+++شادی چرا رمیده، آتش چرا فسرده؟
++++خنثی طور!
+++++نگه داشتن دوستان قدیمی مهم تر و سخت تر از پیدا کردن دوستان جدید است...