از وقتی یادم میاد بدخواب بودم یعنی در بهترین حالت باید ده الی بیست دقیقه از این دنده به اون دنده بشم تا شاید جوانح و جوارحم راضی بشن خوابم ببره
از وقتی یادم میاد بدخواب بودم یعنی حتی وقتیم که خوابیدم صداهارو میشنوم و نسبت به اتفاقات اطرافم آگاهم، شما میتونید گردوهاتونو به من بسپارید و مطمئن باشید که اونارو آب نمیبره
از وقتی یادم میاد بدخواب بودم یعنی درست وقتی نیاز دارم در کوتاه ترین زمان ممکن خوابم ببره متوجه میشم که دوساعته خیره به سقف دارم به زمین و زمان التماس میکنم اما دریغ از یه ثانیه خواب
از وقتی یادم میاد بدخواب بودم یعنی وقتی بیشتر خسته باشم کمتر و بدتر خوابم میبره
از وقتی یادم میاد بدخواب بودم یعنی نه دوغ و قرص برای زودتر خوابیدنم موثره نه کافئین و هایپ برای تاخیرش
از وقتی یادم میاد بدخواب بودم یعنی هیچوقت نشده روی کتاب، جلوی تلویزیون، وسط کلاس، توی هواپیما، روی صندلی در حالت نشسته و موقع پیام دادن خوابم ببره
از وقتی یادم میاد بدخواب بودم یعنی حتی پیش میاد که فکر میکنم دارم خواب میبینم اما در واقع توی افکارم غرق بودم و درست وقتی مغزم برای جلوگیری از کرخت شدن بدنم دستور غلت زدن رو صادر میکنه و چشمم میفته به دیوار رو به رو تازه میفهمم بیدارم هنوز
از وقتی یادم میاد بدخواب بودم یعنی اگه استثنا هم خوابم عمیق شه و یا خوب بخوابم وقتی بیدار میشم کسل و بی حوصله م
از وقتی یادم میاد بدخواب بودم یعنی اگه بهم بگن فردا ساعت شش باید بیدار شی بدنم ساعت پنج بیدار باش میزنه و موقعیم که بیدار شم دیگه خوابم نمیبره
از وقتی یادم میاد بدخواب بودم یعنی اگه به جز داداشم که به وجودش عادت کردم کسی شب تو اتاق باشه با هر نفس کشیدن و غلت زدنش بیدار میشم یا به عبارت بهتر زجر میکشم
اگر شما از اون دسته آدمایی هستید که هنوز سرتون به بالش نرسیده خوابتون میبره به نظرم جا داره یکروز در سال رو به شکرانه این نعمت به جشن و پایکوپی بپردازید و به آدمای بدخواب صدقه بدید!