فرضیه حباب :: در مسیرِ شدن

فرضیه حباب

واژه‌هایم
عناصر بنیادین وجودم
محبوس در حباب‌هایی ناپایدارند
حباب‌هایی که به محض لمس
ناپدید میشوند و پوچ
حباب‌هایی که با عدم لمس
دور میشوند و گم
به گمانم عاقبت
سردرگمی مرا نیز
در خود ذوب کند
و در قالب حباب‌هایی غمگین و بی‌زاویه
تبخیر...

۹۶/۰۵/۰۱

ف.ع

حَرفى بِزَن چيزى بِگو كين بُغض در مَن بِشكَنَد

۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۴۸

دل‌آرام محمودی

متن‌های خوبی می‌نویسی که دقیقا نمی‌دونم بهش چی می‌گن ولی به نوشتن ادامه بده. قطعا به جای خوبی می‌رسه!

۱ مرداد ۹۶، ۲۳:۵۲

من نوشت:

خیلی ممنوووونم ^_^ وقتی از زبون یه نفر که قلمشو دوست دارم همچین چیزی میشنوم واقعااا خوشحال و ذوق زده میشم :))

چشم حتما ادامه میدم :)

۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۱

پـــــر ی

بی زاویه چرا
بیار خودم بهشون زاویه میدم :)))

۲ مرداد ۹۶، ۰۰:۰۵

من نوشت:

گِردن :)

زاویه زیست بدین بهشون :) زاویه زندگی :))

۰۲ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۰۸

fafa 4026

جالب بود:))

۲ مرداد ۹۶، ۰۰:۱۰

من نوشت:

ممنونم بانو :)

۰۲ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۰۹

آقای سین

همه حباب ها بی زاویه ان! کروی هستن و کره زاویه نداره اصلا

قشنگ بود!
(آقای سین اهل تعریف الکی نیست)

۲ مرداد ۹۶، ۰۱:۱۵

من نوشت:

بله :) البته بی زاویه ایهام داشت :))

خیلی ممنووونم آقای سین ^_^

۰۲ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۳۷

مخلوق خلاق

چه آب باشی چه هوا
چه خورده سنگ یا اگر حتی یک گلبرگ تنهایی محبوس در حباب؛
پشت انفجار این قفس،آزادیست

۲ مرداد ۹۶، ۰۱:۱۶

من نوشت:

قشنگ بود :) ممنونم

۰۲ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۴۳

مریــــ ـــــم

همرو واقعا خودت مینویسی؟؟؟؟
بابا افرین
درود

۲ مرداد ۹۶، ۱۰:۵۳

من نوشت:

بله :)

خیلی ممنووونم ^_^

۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۲۴

میرزا ژوزف پولیتـزِر

یه دوستی داشتم مثل شما بود. الان حالش خیلی خوبه. خیلی. فقط بپا خودت لابلای حباب ها به هوا نری. کنترل و مدیریت حبابها کار سختی نبست. حالت خوب میشه خیلی

۲ مرداد ۹۶، ۱۰:۵۴

من نوشت:

جدا؟

باشه چشم، ممنون :)

۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۳۰

پـــــر ی

حالا باید درمورد این درخواستت فکر کنم.
ببینم چی میشه
ولی عجالتا می تونم زاویه رو بهشون بدم :)) اگه بچه های خوبی بودن زاویه زیست هم بهشون میدم :)

۲ مرداد ۹۶، ۲۲:۳۹

من نوشت:

دست شما درد نکنه :))

۰۲ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۴۱

جعفر حبیبے