من اگه خدای نکرده برای خودم بود حتما میگفتم منو بکشید چون همین الانشم دوست ندارم بیشتر توی این دنیا بمونم چه برسه به اون موقع! ولی اگه برای نزدیکان بود و خودش نمیتونست نظرشو بگه با بقیه خانواده مشورت میکردیم و در صورت رای جمعی به پایان دادن زندگیش این کار رو میکردیم. به نظرم خوب نیست یه آدم الکی توی این دنیا رنج بکشه :)
۱۲ آذر ۹۶، ۲۱:۰۲
من نوشت:
بله :)
البته ایشالا که همیشه هم خودتون و هم نزدیکانتون سالم و سلامت باشید :))
مادر جان همیشه میگه:درد بی درمون فقط مرگ و الا همه چیز تو این دنیا درمون داره...قبلنا پیش خودم میگفتم چقدر شعاری این جمله اما بعد که موهای کنار شقیقه هام یکم سفید تر شد متوجه شدم چقدر ساده و صادقانه و درعین حال عمیق این جمله... همیشه برای تموم کردن همه چیز زوده به نظرم...همیشه یه راهی هست...حتی اگر عقل نصف و نیمه بشری بهش نرسیده باشه...
میدونی بیماری خیلی بده و عذاب آور خصوصا از نوع لاعلاج که مصیبته اما اما باید آدم به خودش بگه چرا من انتخاب شدم. حتما دلیل خوبی براش بوده. مثلا قوی تر بودن. یا قراره چیکار کنم در آینده . یبار یه دوست عزیزی بهم گفت "آدم باید مواظب خودش باشه گاهی نه به خاطر خودش که برای دیگران...آدم نباید گاهی خودخواه باشه...باید به پدر و مادرش،به داداش کوچیکه به دوستش به عشقش گاهی حتی به یه غریبه فکر کنه که ممکنه یک روز بی خبر وقتی توی خیابون از کنارش عبور میکنه میتونه با طرح یه لبخند ساده روزش رو روشن کنه...آدم بعضی وقتا نباید خودخواه باشه...شاید این ضربان ساده ی تکراری برای کسی ضرب آهنگ زندگی باشه..."
خیلی مقوله ی عجیبیه این اتونازی:| راستش من خیلی بهش فکر کردم...هنوز نتونستم یقینا خودمو قانع کنم که درسته یا نه...اما نظرم بیشتر مخالفشه چون ببین جدای از بحثای دینیش اگر پایان دادن اختیاری به حیات درست بود در این جور موارد پذیرش خودکشی اولویت داشت به نظرم چون طرف خودش خودشو از زجر خلاص کنه بهتره تا اینکه وجدان یه نفر دیگه رو برای پایان دادن به یه زندگی درگیر کنه خب!!! بعدشم با پیشرفت سرسام آور علم پزشکی الان کم کم دارن به این باور می رسن که بیماری لاعلاجی وجود نداره و این بیماری که الان درمانشو نداریم یا انتظار مرگ طرف می ره ممکنه یهو ظرف یک ماه درمانش پیدا بشه و طرف زنده بمونه و خیلی حالتای دیگه پیش بیاد که منجر به مرگ طرف نشه بعد چرا باید به حرف کسی که توی حالت طبیعی نیست و ممکنه هزیون بگه و قصد حقیقیش مردن نباشه گوش بدیم؟ و خیلی چیزای دیگه که حوصله م نمیاد تایپ کنم :)
به نظرم یأس و ناامیدی بزرگترین گناهه. اون کسی که به مرگ خودش یا نزدیکانش رضایت میده با واژهای به نام امید بیگانه است. البته قبول دارم در عمل سخته ولی باید تلاش کرد
هر آدمی حق داره اونجوری که دوست داره زندگی کنه و اگه شرایط جوری نیست که دوست داره پس میتونه بخواد که زندگیش تموم بشه ولی در کل من موافق این کار نیستم ...
۱۹ آذر ۹۶، ۲۱:۳۵
من نوشت:
اوهوم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
ألَیس الله بکافٍ عَبده؟ آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟!